بهاربهار، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

ninie jigmali man

نام تو

یه صفحه سفید ، به همراه یک قلم این بار حرف ،حرف نگفته ست یک حرف تازه نه از تو … هی فکر می کنم هی با قلم به کاغذ سیخ می زنم اما دیگر تمام صفحه ها معتاد نامت اند انگار این قلم جز با حضور نام تو فرمان نمی برد در تمام صفحه های دفتر شعرم در گوشه های خالی قلبم در لحظه های تلخ سکوتم و فکرهایم چیزی به جز تو نیست که تکرار می شود مثل درخت در دل من ریشه کرده ای ...
17 بهمن 1391

بهار تنها اسمی که لایقش بودی

      بهار بهار صدا همون صدا بود صداي شاخه ها و ريشه ها بود بهار بهار چه اسم آشنايي صدات مياد ... اما خودت كجايي وابكنيم پنجره ها رو يا نه تازه كنيم خاطره ها رو يا نه بهار اومد لباس نو تنم كرد تازه تر از فصل شكفتنم كرد بهار اومد با يه بغل جوونه عيد آورد از تو كوچه تو خونه ...
16 بهمن 1391

وول زدنای شدیدت

*وای مامانی خوشگل من دختر قشنگ چرا تو این همه تکون میخوری من که نهایت آرامش رو واسه نوگلکم فراهم میکنم پس چرا اینقدروول می زنی احساس میکنم واسه خودت پارتی گرفتی*         ...
7 بهمن 1391

این روزا...

هنوز نیومده خیلی باهات سرگرم شدم وقتی تکون میخوری حرکاتت دقیق از روی شکمم معلومه وقتی لگد میزنی کلی ذوق میکنم واسه خودم  این روزا بلند شدن و نشستن واسم یه کم سخت تر از قبل شده شبا هم خیلی دیر خوابم میبره اونم بخاطر محدود شدن وضعیت خوابیدنمه اینکه باید فقط به پهلو بخوابم و متاسفانه عادت ندارم تا صبح هم چندبار بلند میشم و از این پهلو به اون پهلو میگردم همه ی اینا فدای یه تار موی دخملی تو سالم باشی هیچی واسم مهم نیست جونمم واست میدم.   ...
7 بهمن 1391

5ماه و 13 روزگی نی نی و تعیین جنسیت

الان که این پست را می نویسم، از درد پشت و کمر و دل و پا پنچر شده ام. دلم می خواست خانه می بودم و دراز می کشیدم. ولی چاره ای نیست و باید تحمل کنم. دلم می خواهد زودتر این دوران تمام شود و نی نی گلم را ببینم. دوباره جین بپوشم، موهایم را رنگ کنم، بدوم و مسافرت بروم.توی همین افکار بودم که دکترم گوشی را روی شکمم گذاشته بود و دنبال صدای قلب کوچک کودکم می گشت. به دستهایش نگاه کردم و با خودم گفتم که اینها اولین دستهای انسانی ای خواهند بود که بچه منورا لمس خواهند کرد. گاهی اوقات یک چیزهای کوچکی نظیر این دلم را ناز می کند. با خودم فکر می کنم که روز زایمان بیشتر از من برای نی نی گلم سخت خواهد بود. استرس های دم عمل که به او وارد...
4 بهمن 1391

کودکم شمع محفلم

تمامی سدها را به بهانه تو خواهم شکست تمامی راهها را هموار خواهم ساخت به بهانه تو دردم را گریه هایم را حبس می کنم در وجودم به بهانه تو تو را ،عشقم را، قلبم را دوست دارم و با تو همه ترانه ها را خواهم سرود و به امید روزی که لحظه های عاشقانه را قاصدک خبر بیاورد و تمامی کوچه های بن بست به پایان برسد و آسمان پر ستاره خویشتن را به خورشید امیدوار کند و تمامی شعر ها دوباره خوانده شود در کنار خودت آری هزاران بار می گویم دوستت دارم و دست تکان می دهم برایت حتی بغضم را در آوازی گم می کنم گریه هایم را تا بی نهایت در چشمانم اسیر و خلوتم...
1 بهمن 1391

سونو گرافی

 مطب سونوگرافی با اینکه خیلی شلوغ بود ولی حدود ساعت ٤:٣٠ نوبتم شد و رفتم داخل ..آقای دکتر خیلی دقیق تاریخ آخرین پری من رو 26شهریور ماه گفت و تاریخی که شما تو دل مامان قرار گرفتی در اصل 9مهر بوده ... بعدش هم همه جای شما رو وارسی کرد و من هم تو یک مانیتور بغل دستم داشتم شما رو میدیدم .. عسل مامان این بار صدای قلبت همه جا رو پر کرده بود ... پر قدرت تر از دفعات قبل که توی بهداشت انجام دادندواسم . حسابی ته دلم قند آب میکردم که این صدای قلب شماست که دارم میشنوم.   ملوسکم قشنگم مامان قربون اون قد 20  میلی متریت بشه الهی   ...
1 بهمن 1391

خدایا

خدايا : به پاكي تمام نوزادان و كودكان عالم تو را قسم مي دهم هر كس در هر كجاي اين عالم خاكي آرزوي مادر و پدر شدن دارد آرزويشان را بر آورده نما و نعمت پدر و مادر شدن را به آنان ارزاني دار و هر كس نوزاد و كودكي در آغوش دارد در پناه خودت حفظ نما ...
17 دی 1391

انجام آزمایشات

سلام شیرنکم سلام قندو عسلکم سلام ماهی کوچوی توی تنگ دلم شنا کردن بلدی نکنه خفه بشی دردت به جونم الهی مامان فدات بشه این چند روزه خیلی استرس داشتم اول اینکه آزمایش داشتم واسه خودم که توی اوایل ۴ ماهگی انجام میدن .اون موقع18 هفته ت بود جیگرم  آزمایش رو انجام دادم بعد گفت جوابش 26/10/88 آماده هست بیست وششم شد و رفتم جواب آزمایشو گرفتم اما خیلی تخصصی بود فرداش که به دکتر نشون دادم گفت همه چیزت خوبه عزیزم بابایی می گفت من که می دونستم همه چیزش خوبه تو استرس داری همش آره عزیزم حالا دارم برات دنبال اسم می گردیم اما نمی دونیم چی هستی که با جدیت روش فکر کنیم ولی می خوایم اگه دخملی باشی اسمتو بزارم بهارواگرپسمل بودی اسمتو بذاریم ...
6 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ninie jigmali man می باشد